رشد و تحول زوج درمانی تلفیقی کوتاهمدت
زوج درمانی تلفیقی کوتاه مدت، در دو دهه اخیر توسط گارمن شکل گرفته و رویکرد درمانی نسبت به مشکلات ارتباطی زوج های متاهل است که همزمان و به طور منظم به دلیل مسائل درون فردی و بین فردی برای درمان مراجعه میکنند.
آنچه در این مقاله میخوانید
ارزشهای ضمنی زوج درمانی تلفیقی کوتاه مدت
ارزشهای ضمنی زوج درمانی تلفیقی کوتاه مدت، تاکید درمانی و تکنیک های متداول اش این نوع درمان را تجربه ای کوتاه مدت و مختصر مطرح میکند. در این روش درمانی بر صرفهجویی و اقتصادی بودن بالینی و تغییراتی که خارج از درمان رخ می دهد، تاکید می شود؛ که بر پایه نظریه عمومی سیستم ها و نظریه رشد و تحول در بزرگسالی و از جمله نظریه دلبستگی متکی است، اما عمدتاً از نظریه یادگیری اجتماعی کاربردی و نظریه ارتباط با موضوع های عاطفی تاثیر پذیرفته است.
بدین ترتیب، تغییر زیادی را در زوج درمانی در جهت تمامیت بخش نظری و فنی پدید آورده است. این رشد و تحول تلفیقی شامل توجه خاص به ابعاد فردی و مشترک در مسائل زناشویی و درمان آنها است. این روش درمانی به چرخه های تکرار شونده تعامل بین زوجها تاکید میکند و اینکه چگونه این چرخه ها به طور متقابل هم شامل فرآیندهای درون روانی و هم رفتار آشکار است یعنی اینکه چگونه ساختارهای عمقی و سطحی روابط صمیمانه با هم عمل میکنند.
روش درمانی
در روش درمانی، نظریه ارتباط با موضوع های عاطفی راهی را برای بازنمایی ساختارهای عمقی فراهم ساخته است. تعارض وقتی ایجاد میشود که قواعد ضمنی ارتباط که برای خودپنداری هر یک از زوج ها اساسی است و یا طرحواره های اصلی ارتباط نزدیک، نقض شود. زوج درمانی تزریقی کوتاهمدت همچنین بر آنچه که گارمن آن را تغییر رفتار ضمنی می نامد، یعنی تقویت ناآگاهانه رفتار نامطلوب در شریک زندگی و تنبیه رفتاری که آنها آگاهانه خواهان آن هستند، تاکید میکند.
تقویت ها و تنبیه ها
این نوع تقویت ها و تنبیه ها در یک رابطه چرخه ای با هم رخ میدهد و میتواند بین زوجها یا به طور درونی و یا از طریق رویدادهای بیرونی، برانگیخته شود. فرضیه اصلی درمان این است که زوج درمانی هم به تغییر در الگوهای تعاملی و هم در مدلهای بازنمایی درونی از روابط صمیمی منجر می شود و اینکه چنین تجارب ناخودآگاهی را میتوان از طریق روشهای درمانی مستقیم و غیرمستقیم تغییر داد.
این روش درمانی علاوه بر این که مبتنی بر نظریه ارتباط با موضوع های عاطفی است، بر ویژگیهای اصلی رویکردهای رفتار درمانی بالینی و تحلیل کارکردی، به منظور ارزیابی دقیق مشکلات زوج ها نیز استوار است. تحلیل کارکردی نه تنها به شکل رفتار بلکه به اثرات رفتاری نیز توجه دارد. یعنی با عواملی که الگوی مسئلهساز را حفظ کند نیز سروکار دارد.
تحلیل کارکردی
این عوامل ارتباطی، شناختی، عاطفی یا زیست شناختی است. تحلیل کارکردی معتقد نیست که گروه خاصی از رویدادها، در مقایسه با رویدادهای دیگر، تاثیر بیشتری بر مشکلات زوج ها می گذارد. در زوج درمانی تلفیقی کوتاه مدت، رفتار، رفتار است و رفتار آن چنان گسترده شکل میگیرد که تجربه ناخودآگاه را نیز در بردارد. اگرچه محتوی جلسات درمانی به مرور زمان تغییر می کند، اما درمان معمولاً حول تعداد کمی از مسائل مهم سازمان می یابد یعنی پیرامون آن چه که درمانگران رفتاری آن را طبقات پاسخ می نامند. در این طبقات پاسخ، شکل ظاهری رفتار نسبت به ارتباط و کارکرد، هدف یا تاثیرات خود، ثانویه است.