مهارت خودآگاهی
آیا تا بحال این سؤال را از خود کرده اید که “ من کی ام ؟ ” “آیا من واقعاً خودم را دوست دارم؟ ” “ چه اندازه نظر دیگران برایم مهم است؟” لازمه جواب دادن به این سؤالها “ خودآگاهی ” است. در ادامه مطلب در مورد مهارت خودآگاهی بیشتر بخوانید.
خودآگاهی به این معنی است که افراد چگونه به خود نگاه کرده و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا می کنند.
داشتن یک خودآگاهی قوی بسیار مهم است. به اطرافیان خود دقت کنید. آیا فردی را میشناسید که از خود آگاهی خوبی برخوردار باشد؟ ویژگی های این فرد را بخاطر آورید: آیا او فرد محبوبی است؟ آیا دوستانی دارد؟ آیا از تجربه های خود درس می گیرد ؟ آیا فرد مسئولیت پذیری میباشد؟ آیا … ؟ جواب این سؤالها و سؤالات مشابه به احتمال زیاد، در همه افرادی که دارای مهارت خودآگاهی هستند “ بله ” میباشد. حال به افرادی فکر کنید که دارای مهارت خودآگاهی ضعیفی اند:آیا نامحبوباند ؟ آیا فقط به ناتوانیهای خود فکر می کنند؟ آیا بی هدف اند؟ آیا … ؟ جواب این سؤالات نیز “ بله ” می باشد.
نوع خودآگاهی ما ، پیش بینی کننده احساس رضایت ما از خودمان و زندگی می باشد و به نظر میرسد که احساس رضایت نیازی است که تقریباً تمام فعالیت های ما معطوف به آن می باشد. اینکه مراقب سلامتی خودمان باشیم و با تغذیه ، ورزش و نظافت، سلامت خود را تأمین کنیم، اینکه سعی کنیم شغلی را بدست آوریم که هم به آن علاقمند باشیم و هم برآورنده نیازهای روزمره مان باشد، اینکه به دیگران کمک کنیم ، اینکه به مسافرت برویم، اینکه … نائل شدن به تک تک آنها منجر به ارضاء شدن احساس رضایت ما خواهد شد. احساس راضی نبودن از خود ، نشانه ای است که به فرد هشدار می دهد که نیازمند به تغییر است. اصلی ترین و اساسی ترین بخش این تغییر با کار بر روی خود آگاهی شکل میگیرد. ولی ممکن است این ذهنیت پیش بیاید که پس از عمری با خود زیستن، ما قاعدتاً باید خود را بشناسیم ولی با کمال تعجب عده قلیلی به این مهم نائل آمده اند. ما کمتر حاضریم وقتی را صرف این کنیم که ببینیم دارای چه خصوصیاتی هستیم و بندرت میتوانیم بطور منظم ارزش ها ، علائق ، چیزهایی که دوست نداریم، اساس باورهایمان ، یا سبکزندگیمان را تجزیه و تحلیل کنیم. ما فقط در تکاپو هستیم کارهایی را که دیروز انجام دادیم، امروز کم و بیش تکرار کنیم و انتظار می رود که همین عمل را فردا و روزهای بعد هم انجام دهیم. وقتی اتفاق خوبی در زندگی تان می افتد آیا آنرا به حساب شانس، سرنوشت یا تلاش خود میگذارید؟ آیا چیزی در زندگی وجود دارد که حاضر باشید زندگی تان را فدای آن کنید؟ پس از شروع فرایند کشف خود، اینها جزء سؤالاتی هستند که باید از خود بپرسید.
خودآگاهی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، نیازها، ترسها و انزجارهاست. این مهارت یکی از کلیدیترین مهارتهایی است که هر فرد باید به آن مجهز شود. اینکه شما چه شخصیتی دارید، اینکه به چه صورت اطلاعات را پردازش میکنید، اینکه به چه صورت خود را به دیگران مینمایانید، اینکه بیشتر اهل معاشرت هستید یا خلوت گزینی، اینکه میتوانید برای رسیدن به یک هدف طی زمان به آن دست بیابید، اینکه چه چیزهایی شما را از کوره به در میکند، اینکه چه چیزهایی به شما نیرو میدهد، اینکه میتوانید بقیه پول خود را از راننده تاکسی بگیرید! و بسیاری دیگر از این موارد همگی جزء خود شماست و آگاهی به این موارد شرط لازم ایجاد تغییر است. واداشتن خویشتن به نگریستن به خود، اولین قدم جهت آشنایی نزدیک با جنبههای مثبت و منفی است. برخی افراد مایل به انجام این عمل نیستند چرا که یا میپندارند این کار وقت آنان را به هدر میدهد و یا اینکه نگریستن به ویژگیهایی که دیگر افراد در آنان میبینند برایشان ترسآور میباشد. مواجه با دنیای واقعی خود، کار سختی است و برای تبدیل شدن به یک فرد با کفایت کاملاً ضروری است. اقرار به این واقعیت که چگونه آدمی هستید این امکان را به شما میدهد تا مسئولیت رشد فردی و تقدیر و سرنوشت خود را بدست بگیرید. اگر پختگی به سفری طولانی تشبیه شود اولین مقصد این سفر، درک و ارزیابی ارزشها و عقاید شخصی خواهد بود. مهارت خودآگاهی به ما امکان شناسایی هیجانهای خوب و بد را داده و باعث میشود که بتوانیم در موقعیتهای مختلف به ارزیابی خود بپردازیم.ویژگیهای خود ارزشمندی Self – esteem و اعتماد به نفس Self – confidence دو ویژگی مهم هستند که اگر فرد باندازه کافی به خودآگاهی بپردازد قطعاً به آنها دست خواهد یافت.
مهارت خودآگاهی مهم است چرا که به ما کمک میکند تا راحتتر زندکی کنیم. اینکه خودمان را چگونه آدمی بدانیم و نسبت به خودمان چه احساسی داریم، اینکه به جنبههای مثبت خودمان اعتماد کنیم حاکی از این است که از مهارت خودآگاهی قوی برخوردار هستیم. اگر یاد بگیریم که از نقاط قوت خود استفاده کرده و نقاط ضعف خود را بهبود دهیم، میتوانیم خود آگاهی قوی را در خود شکل دهیم.
بهترین روش برای قوی کردن مهارت خودآگاهی آن است که یاد بگیریم از نقاط قوت و تواناییهای خود استفاده کرده و نقاط ضعفمان را بهبود دهیم.
برای رسیدن به مهارت خودآگاهی لازم است از روشها و فعالیتهای مختلفی استفاده کنیم. یکی از این روشها، استفاده از پرسش نامههاست که به ما کمک میکنند تاراحتتر و وسریعتر بخودمان فکر کنیم.
در زیر یک نمونه از این پرسش نامهها طراحی شده است تا با پاسخگویی به آن نسبت به خود، آگاهتر شوید.
۱ ـ شوخ طبعی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲ ـ موفقیت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳ ـ تنبلیام :
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۴ ـ مرتب بودن و پاکیزگی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۵ ـ خودخواهی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۶ ـ استقلال من :
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۷ ـ کمرویی من :
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۸ ـ محبوبیت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۹ ـ حسادت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۰ ـ تلاش و سختکوشی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۱ ـ میزان عصبانیت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۲ ـ هوش من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۳ ـ حافظه من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۴ ـ خلاقیت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۵ ـ قیافه من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ بدتر از اکثر کسانی که میشناسم.
۱۶ ـ مهربانی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۷ ـ توانایی ارتباط برقرار کردن من با دیگران:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ ضعیفتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۸ ـ توانایی تحمل من در شرایط پرفشار:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۱۹ـ توانایی تصمیمگیری من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ ضعیفتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۰ ـ توانایی انتقاد کردن من از دیگران:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ ضعیفتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۱ ـ توانایی حل مشکلات من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ ضعیفتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۲ ـ میزان ورزش کردن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۳ ـ انگیزه تحصیلی من :
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۴ ـ معلومات من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۵ ـ حرص و طمع من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۶ ـ میل به پیشرفت من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ:مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
د ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۷ ـ زود رنج بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۸ ـ گوشه گیر بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۲۹ ـ مسئولیتپذیری من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۰ ـ انعطافپذیری من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۱ ـ راستگویی من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۲ ـ مقرراتی بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۳ ـ نوعدوست بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۴ ـ قابل اعتماد بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بیشتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی اس که میشناسم.
ج ـ کمتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
۳۵ ـ (از لحاظ جسمانی) سالم بودن من:
الف ـ از اکثر کسانی که میشناسم ، بهتر است.
ب ـ مثل بیشتر کسانی است که میشناسم.
ج ـ ضعیفتر از اکثر کسانی است که میشناسم.
حال با توجه به توضیحات مقدماتی مربوط به خودآگاهی، به نظر شما مهارت خودآگاهی در انسان چگونه شکل میگیرد؟
گر چه که هیچ کس نمی تواند ما را مثل خودمان بشناسد ولی به جرأت میتوان گفت آنچه را که در مورد خود میدانیم ناشی از تماسها و تجربیاتی است که با دیگران داشتهایم. وقتی که دوستتان به شما می گوید که او فردی است که بطور داوطلبانه در هلال احمر کار می کند، طرفدار تیم … است، اهل بگو ـ بخند است و…، بازگوکننده این مطلب است که تجربههای گذشته او با دیگران و گروههایی که با آنها در ارتباط بوده است، تعیین کننده های اصلی هویت فردی وی یا آگاهی او از خودش می باشد. تحقیقات ریشه خودآگاهی را در ارتباط با دیگران می داند و این مسأله از دوران کودکی آغاز می شود؛ مقایسه ای که بچه بین خود و دیگران انجام می دهد منشاء خودآگاهی محسوب می شود. مهارت خودآگاهی طی داد و ستدهای اجتماعی تکامل مییابد و در طول زندگی دستخوش تغییرات زیادی می شود. در همین رابطه اصطلاح خود آئینه ای Looking-glass self مطرح شده است که بر این مفهوم تأکید می کند که استنباط فرد از خودش انعکاسی است از اینکه دیگران نسبت به وی چه واکنشی نشان می دهند: خود آگاهی تصویری است که در آئینه اجتماعی نقش می بندد . اعتقاد بر این است که خودآگاهی و رشد اجتماعی کاملاً درهم تنیده شده اند . هر یک از این دو از دیگری بوجود می آید و هیچ یک بدون دیگری رشد نمی کند . یک نوزاد طی فرایند رشدی خود در خواهد یافت که نسبت به اشیاء و افرادی که دائماً با آنها مواجهه می شود، هویت مستقلی دارد. بعبارت دیگر خود ـ آگاهی ابتداً در نوزاد وجود ندارد بلکه بتدریج طی فرایند رشد اجتماعی شکل میگیرد.
آنچه در این مقاله میخوانید
اجزاء مهارت خودآگاهی
۱ـ خود ارزیابی صحیح :
آگاهی روشن و واضح نسبت به نقاط قوت و محدویت ها و توانایی یادگیری از تجارب.
افراد با این توانایی:
به نقاط قوت و ضعف خود آگاه اند.
متفکرند و از تجربیات خود درس می گیرند.
نسبت به موضوعات، دیدگاه های جدید و برخوردهای رک و راست پذیرا هستند.
اهل بگو ـ بخند اند.
تصویر واقع بینانه ای از خود دارند.
نسبت به حقوق و مسئولیت های خود آگاهی دارند.
۲ ـ آگاهی هیجانی :
تشخیص اینکه چگونه هیجان بر رفتار تأثیر می گذارد و توانایی استفاده از ارزش ها در تصمیم گیری ها .
افراد با این توانایی :
می دانند که در حال حاضر چه هیجانی را احساس می کنند و چرا.
می دانند که چگونه احساسات ، رفتارهای آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
دارای آگاهی روشنی از ارزش ها و اهداف خود می باشند.
۳ ـ اعتماد به نفس :
تأکید بر توانایی ها و داشتن حس قوی ارزشمندی، این ویژگی ناشی از اطمینانی است که فرد به توانایی ها، ارزش ها و اهداف خود دارد.
افراد با این توانایی:
خود را با اطمینان نشان می دهند.
می توانند عقایدی را که بر خلاف عقیده رایج وجود دارد مطرح کنند.
با اراده اند به این معنی که بر خلاف فشارها و دودلی ها، تصمیم خود را می گیرند.
برای شناخت خود و کاهش دادن نقاط ضعف خود دارای انگیزه کافی اند.
بدیهی است که با توجه به اجزاء فوق می توان سازه های دیگری را هم مطرح کرد که در چهارچوب خود آگاهی قرار بگیرند؛ توانایی جسور بودن ؛ توانایی در نظر گرفتن خود بعنوان یک فرد مثبت ، خود کار آمدی self – efficacy ، اعتماد به نفس ، خود ـ ارزشمندی و …
البته لازم به ذکر است که مهارت خودآگاهی علاوه بر اجزاء دارای بعد هم میباشد که میتوان آنرا از ابعاد مختلف در نظر گرفت : اینکه آگاهی فرد نسبت به خود تا چه اندازه است، اینکه آگاهی فرد نسبت به دیگران تا چه اندازه است ، اینکه آگاهی دیگران به فرد تا چه اندازه است و اینکه از دیدگاه خود فرد، آگاهی دیگران به وی چه اندازه است. مثلاُ اگر شما، خودتان ، خودتان را فردی با اعتماد به نفس بالا بدانید، اعضاء خانواده و دوستانتان هم شما را آدم با اعتماد به نفس بالا بدانند و استنباط شما از شناخت دیگران نسبت به خودتان هم این باشد که فرد با اعتماد به نفس بالایی هستید ، بدون شک فردی با اعتماد به نفس بالا میباشید.
مهارتخودآگاهی نسبت به دیگر مهارتها کمی تفاوت دارد چرا که با وجود آنکه اولین مهارتی است که مطرح میشود ولی فرد بعد از اینکه در دیگر مهارتها به اندازه کافی به توانمندی رسید در نهایت به خودآگاهی دست مییابد. ( به نظر شما چرا خودآگاهی دارای این ویژگی است که در ابتدا مطرح میشود ولی در نهایت به آن می رسیم؟)
نکته دیگری که ضروری به نظر میرسد این است که در رابطه با مهارت خودآگاهی (و دیگر مهارتها نظیر مهارت حل مسأله، مقابله با استرس و …) مباحث نظری در خور توجهی وجود دارد ولی در وهله اول نه زمان کافی وجود دارد و در وهله دوم نه هدف مطرح کردن آنهاست بلکه تا حد ممکن باید با توجه به ضیق وقت به لازمترین این مباحث نظری بسنده کرده و بیشترین زمان را به انجام فعالیت و تمرین اختصاص داد. طی فعالیتهای بعدی، هر یک از مباحث و اجزاء مهارت خودآگاهی ، مورد تمرین قرار میگیرند.
موضوع اول مهارت خودآگاهی : نقاط قوت و ضعف
فعالیت
خودتان را در آئینه نگاه کنید.
آنچه که خواهید دید خانم یا آقایی خواهد بود که یا چاق است یا لاغر و یا متوسط، یا سبزه است یا سفید ( و شاید هم سیاه) یا مرتب است و یا شلخته و … اینها ویژگیهای فیزیکی شما هستند. ویژگیهایی که حتی وقتی دیگران هم به شما نگاه میکنند آنها را تشخیص میدهند.
باید بتوانید بخوبی ویژگیهای فیزیکی خود را فهرست کنید بنحوی که اگر این فهرست به فردی داده شود که شما را نمیشناسد او بتواند شما را در میان یک جمع تشخیص دهد.
من …………………………………………………………
ما معمولاً نسبت به ویژگیهای خود دارای حس هستیم. ممکن است دارای ویژگیهایی باشیم که مورد علاقهمان باشند. برای مثال ممکن است که خودمان را فردی قد بلند ، ورزشکار و … معرفی کنیم و این تصویر را دوست داشته باشیم و بر عکس ممکن است که به ویژگیهای منفی جسمانی خود از قبیل چاق یا لاغر بودن ، علاقهای نداشته باشیم. لازمه مهارت خودآگاهی این است که به ویژگیهای مثبت خود اعتماد کرده و بر آنها تکیه کنیم ضمن اینکه دائماً سعی کنیم نقاط ضعف خود را یافته و آنها را تا حد ممکن بهبود دهیم. طی فعالیت بعدی بیشتر به این موضوع میپردازیم.
فعالیت
پذیرش ویژگیهای غیر قابل تغییر
توضیح : برخی از ویژگیهای جسمانی کاملاً قابل تغییر، برخی غیر قابل تغییر و برخی دیگر تا حدودی قابل تغییرند. به این ویژگیهای خود فکر کنید و مشخص کنید که جزء کدامیک از ویژگیها هستند.
ویژگی قابل تغییرند تا حدودی قابل تغییرند قابل تغییر نیستند
۱ ـ ……………………………. ……………………………. …………………………….
۲ ـ ……………………………. ……………………………. …………………………….
۳ ـ ……………………………. ……………………………. …………………………….
۴ ـ ……………………………. ……………………………. …………………………….
۵ ـ ……………………………. ……………………………. …………………………….
افراد کمی هستند که از همه ویژگیهای خود راضی باشند. برخی ترجیح میدهند که بلند قد باشند تا کوتاه قد، لاغر باشند تا چاق ، پوست روشنی داشته باشند تا تیره. بسیاری از افراد مایلند که این ویژگیهای خود را تغییر دهند که بعضاً قابل تغییر هم هستند . برای مثال با ورزش و تغذیه مناسب میتوان وزن را کم یا زیاد کرد، برای زیباتر جلوه کردن میتوان خوش لباستر، تمیزتر و مرتبتر شد. اگر چه که ویژگیهای فیزیکی مهمی وجود دارند که نمیتوان آنها را تغییر داد. برای مثال افراد بسیار قد بلند و یا بسیار قد کوتاه باید یاد بگیرند که با مشکل خود کنار آمده و با آن زندگی کنند حال چه این ویژگی را دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند . پذیرفتن خود واقعی فرآیند دشواری است و رسیدن به آن نیازمند تمرین کردن، تمرین کردن و تمرین کردن است. آیا تا بحال فکر کردهاید که چگونه میتوان به این حس پذیرش در رابطه با ویژگیهای غیر قابل تغییر جسمانی رسید؟
اگر قرار بر این باشد که مهمترین اجزاء روانی انسان مورد بررسی قرار بگیرد میتوان از:
۱ ـ افکار
۲ ـ احساسات
۳ـ رفتار
نام برد. در وضعیتهای معمول بین این سه یک ارتباط وجود دارد. شما فکر میکنید که بین آنها چه ارتباطی وجود دارد؟
ما انسانها اغلب اوقات همانگونه رفتار میکنیم که احساس میکنیم و اغلب اوقات همانگونه احساس میکنیم که فکر میکنیم؛ همه چیز بستگی به نگرش آدمی دارد.برداشتها، طرز تلقیها و باورهای انسان تعیینکننده نوع برخورد او با جهان پیرامون خود میباشد. نوع برخورد ما با جهان اطرافمان بستگی به این دارد که حوادث و رویدادهاو حتی اطرافیان خود را چگونه تفسیر کنیم. شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که :“ دنیا آن چیزی نیست که هست بلکه دنیا آن چیزی است که فکر میکنیم” البته با توجه به توضیحات فوق قطعاً هدف این نیست که یک ارتباط خطی بین افکار، احساسات و رفتار مطرح شود، یعنی:
افکار– احساسات — رفتار
بلکه این ارتباط تعاملی است که هر یک بر دیگری تاثیر میگذارد.
ولی معمولاً این چرخه با نوع فکر کردن ما شروع میشود و این نوع ارزیابی از محیط اطراف است که احساس و رفتار ما را هم شکل میدهد. حال اگر ما ویژگیهای خودمان ، محیط اطراف و اتفاقات روزمره را به شکل منفی ارزیابی کنیم قطعاً احساسی که در ما بوجود خواهد آمد یک احساس منفی خواهد بود و به احتمال زیاد رفتارمان هم تحت تاثیر این احساس منفی قرار خواهد گرفت و عکس این مطلب هم دقیقاً اتفاق خواهد افتاد یعنی اگر دنیا و محتویات آنرا مثبت ارزیابی کنیم، احساس و رفتار ما هم به احتمال زیاد مثبت خواهد بود. خودآگاهی عاملی است که موجب میشود افکار ما معطوف به توانمندیها و نقاط مثبتمان گردد.
فعالیت
همه ما دارای نقاط قوت و ضعفی هستیم . نقاط قوت ما ویژگی هایی نظیر صداقت ، رفاقت، ساعی بودن و … میباشد و نقاط ضعف، خصوصیاتی از ما هستند که خود ما و بعضاً دیگران، آنها را دوست ندارند. آنچه که ما در مورد خود فکر می کنیم و اینکه چه اندازه نقاط قوت و ضعف خود را می بینیم ، مهارت خودآگاهی نامیده می شود.
یک فیلم سینمائی ، برنامه تلویزیونی یا داستانی را که اخیراً دیده یا خواندهاید را به خاطر آورید به نقاط قوت و ضعف شخصیت اصلی اثر فکر کرده و آنها را فهرست کنید
فعالیت
فهرست زیر را در نظر گرفته و به نقاط قوت و ضعف خود در هر موقعیت فکر کرده و آنها را بصورت جداگانه یادداشت کنید.
۱ ـ ملاقات با افراد جدید:
نقاط قوت:
نقاط ضعف:
۲ ـ انگیزه تحصیلی و رقابت تحصیلی:
نقاط قوت:
نقاط ضعف:
۳ـ وضعیت جسمانی:
نقاط قوت:
نقاط ضعف:
۴ ـ نگرش به آینده:
نقاط قوت:
نقاط ضعف:
۵ ـ مقابله با استرسها:
نقاط قوت:
نقاط ضعف:
موضوع دوم مهارت خودآگاهی : دیدگاه دیگران به شما
حسن و محمود هم اتاقی اند و اخیراً بین ایندو برخوردی پیش آمده، گفتگوی زیر ، شرح این برخورد است:
حسن : “محمود اگه ممکنه صبح های زود که می خواهی بری حمام، کمتر سر و صدا کن.”
محمود : “مگه من سر و صدا می کنم؟”
حسن:“ سر و صدا میکنی؟ ! مرد عزیز وقتی تو می خواهی بری حمام، همه بچه های طبقه می فهمن . دیگه چه برسه به من ( حسن زیر لب می گه: مگه من سر وصدا می کنم ؟ عجب !)”
محمود ( اخماش تو هم می ره، سرش را پائین می اندازد و دستش را روی پیشانی اش می گذارد ) : “اگه من اینقدر برات عذاب آورم، خوب زودتر می گفتی تا هم اتاق نشیم . من فکر نمی کردم که … ”
حسن ( حرف محمود را قطع می کند): “محمود ، قبول کن که آدمی پر سر و صدایی هستی.”
محمود بعد از اینکه لباسش را عوض کرد بدون آنکه چیزی بگوید از اتاق خارج شد.
سؤالات:
۱ـ تصور کنید که شما محمود هستید، قبل از این اتفاق فکر می کردید که نظر حسن در مورد شما چیست؟
۲ ـ به نظر شما این اتفاق ممکن است باعث شود که محمود در آینده چه رفتاری را پیش بگیرد؟
۳ ـ به نظر شما، شیوه انتقاد کردن حسن از محمود صحیح بود؟
ب ـ به نظر خودتان برداشت دیگران از شما چیست . در اینباره فکر کرده و فهرستی را تهیه کنید که نشان می دهد دیگران در مورد شما چگونه فکر می کنند.
موضوع سوم مهارت خودآگاهی : فشار گروه
همانطور که می دانیم آنچه که ما در مورد خود فکر می کنیم، خود آگاهی نامیده می شود ولی باید به این نکته توجه کرد که دوستان ما باندازه خود ما می توانند بر رفتارمان اثر بگذارند . در مورد آشنایانی فکر کنید که تحت تأثیر فشار گروه واقع شدهاند . ممکن است که نقشها یا تصاویر فعلی این افراد ارزشهای واقعی شان هم نباشد. برای مثال کسی که با دوستانش سیگار میکشد ممکن است از خانوادهای باشد که سیگار کشیدن در آن ضدارزش است.بدین ترتیب این احتمال وجود دارد که فرد به عملی دست بزند که ناشی از جو گروه باشد.
در موقعیت های زیر بنویسید که چگونه فرد تحت تأثیر هم سن و سالانش قرار گرفته یا قرار خواهد گرفت:
۱ ـ عاطفه امسال در رشته دانشگاهی مورد علاقه اش در شهری دیگر قبول شده است. هم اتاقیهای او نیز از شهرستان های دیگری آمدهاند. او به رشته تحصیلی اش علاقمند است و قصد دارد که برای ادامه تحصیل از حالا برنامه زیری کند.
۲ ـ صمیمی ترین دوست حسین رزمی کار است و جدیداً هم در یک مسابقه معتبر نفر اول شده است . اکثردوست های حسین اهل ورزش اند.
۳ ـ دوست های مهرداد سیگار می کشند و مدتی است که درس خواندن را هم کنار گذاشته اند و بیشتر اوقات خود را به بطالت می گذرانند.
ما انسانها در هر دورهای از عمر خود نیازهای خاصی داریم. یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی و جوانی، تعلق خاطر داشتن به گروههای هم سن و سال است.۱همان طور که در ابتدا گفته شد این احتمال غیرممکن نیست که ما ویژگیها و رفتارهایی داشته باشیم که ناشی از دوستانمان باشد. اندیشیدن عمیقتر به خود، این امکان را برای ما مهیا مینماید که جنبههای مثبت و منفی ارتباط با دیگران و خصوصاً دوستانمان را دقیقتر شناخته و مانع از این شویم که ناخواسته حامل ویژگیهای آنها شویم. مهارتهای ارتباطی، تفکر انتقادی، حل مسأله ـ تصمیمگیری و قاطعیت ابزارهایی هستند که به ما کمک میکنند ضمن عضوی از گروه دوستان بودن، ماهیت منحصر به فرد بودن را که یکی از پیامدهای مهارت خودآگاهی است، حفظ کنیم.
موضوع چهارم مهارت خودآگاهی : اهداف واقع بینانه و غیر واقع بینانه
الف- روزبه دانشجوی ترم هفتم است. بعد از ظهرهای دو روز هفته را برای کسب تجربه و نیز تأمین مخارج در یک شرکت خصوصی کار می کند. از سال اول دانشگاه هم یادگیری زبان انگلیسی را شروع کرده و با وجودیکه بخوبی پیشرفت کرده است ولی هنوز هم مشغول یادگیری است. به موسیقی علاقمند است و یکی از سرگرمی های اصلی اوست، ضمن اینکه مدتی است که به آموختنساز مورد علاقهاش نیز میپردازد . روزبه فرد زود رنجی بود و بهمین خاطر با مشکلات زیادی مواجه می شد تا اینکه به توصیه یکی از دوستانش به مرکز مشاوره دانشگاه رفت و توانست که با صرف وقت و انرژی از زودرنجی خود کم کند. او در مورد آینده هم فکر می کند و مایل است که رئیس سازمان ملل شود.
سؤالات:
۱ ـ اهداف روزبه را فهرست کنید.
۲ ـ آیا اهداف وی واقع بینانه اند؟ ( برای جواب خود دلایل مربوطه را هم ذکر کنید).
ب ـ به فهرست اهداف زیر نگاه کنید و آنها را بر اساس سطح دشواری مرتب کنید، بدین ترتیب که آسانترین هدف، ابتدا و سختترین هدف در انتها قرار بگیرد. به نظر شما چرا بعضی از این اهداف واقع بینانهتر و برخی کمتر واقع بینانهاند؟
فهرست اهداف
موفقیت هنری
سلامت جسمانی
سلامت روانی
موفقیت تحصیلی
شادی
محبوبیت
پولدار شدن
توانایی ابراز علاقه
شهرت
نیاز به مشاوره حضوری در خصوص مهارت خودآگاهی دارید ؟!
اگر نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به مشاوره در منزل دارید ؟!
اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!
اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید